بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 159 آل عمران
خانم دکتر منصوره رحمانی عضو هیات علمی بخش فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شیراز
تجلی رحمت پروردگار در وجود حضرت ختمی مرتبت پیامبر رحمت صلوات الله علیه و آله و سلم :
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنت لَهُمْ وَ لَوْ كُنت فَظاًّ غَلِیظ الْقَلْبِ لانفَضوا مِنْ حَوْلِك فَاعْف عَنهُمْ وَ استَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فى الأَمْرِفَإِذَا عَزَمْت فَتَوَكَّلْ عَلى اللَّه ِإِنَّ اللَّهَ یحِب الْمُتَوَكلِینَ(آل عمران :159)
به لطف و مرحمت خداوند، نسبت به ايشان نرم و خوشخو شدي و اگر جفا پيشه و سنگدل بودي و در گفتار خشونت ميكردي از اطراف تو پراكنده ميشدند. پس از ايشان در گذر و براي ايشان استغفار كن و در كار با آنها مشورت نما. پس وقتي كه عزم كردي و تصميم گرفتي بر خدا توكل كن، خداوند توكل كنندگان را دوست ميدارد.
در این آیه خداوند ميفرمايد كه سهلگيري پيغمبر صلوات الله علیه و آله و سلم نسبت به امت و گذشت او از گناه ايشان رحمتي است از طرف خداوند كه او را نرمخو و عطوف و خوشخلق قرار داده است. (ترجمه تفسیر مجمع البیان : ج4 : 314) نفس مقدس پیامبر صلوات الله علیه در نهایت روحانیت و معنویت بود و ابعاد جسمانی و مادی وجودشان تحت سیطره امیال روحانی و الهی قرار داشت و میدانستند که تمام مقدرات عالم به دست پروردگار است از اینرو نه با از دست رفتن امری ناخشنود میشدند و نه با به دست آوردن چیزی به آن وابسته میشدند و کسی که چنین باشد اخلاقش نیکو خواهد بود از آنجا که حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله این صفات را در بالاترین درجه دارا بودند، اخلاقشان از همه نیکوتر بود. (تفسیر کبیر، ج 9 : 406)
این عطوفت ، نرمخویی، تحمل سختیها و مدارا کردن با مردم، رحمت ویژه الهی است که در رفتار رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم تجلی کرده است. لیکن نرمی رفتار به معنی سهلانگاری و بیتفاوتی نیست، بلکه با امر به معروف و نهی از منکر عادلانه و معتدلانه همراه بود. بعلاوه با کافران معاند و منافقان اصلاح ناپذیر و غیر لایق عفو با غلظت و شدت رفتار میکردند و در این زمینه الگوی خوبی برای پیروان بودند. البته تفاوت پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم با امت از لحاظ فضایل اخلاقی این است که خداوند آن حضرت را به عفو امر فرمود (واعف عنهم ) ولی درباره امت به مدح بسنده کرد (و العافین عن الناس: آل عمران : 134) .(تفسیرتسنیم، ج 16 : 150-148) نرمي و گذشت آن حضرت موجب داخل شدن مردم در دين بود، زيرا صفات كريم و اخلاق حسن و سجاياي نيكو برهان و دليلی برای مردم بود. اگر ایشان جفا پيشه و بد خلق و سنگدل و بي مهر و عطوفت بودند، اصحاب از اطرافشان پراكنده میشدند و فرار ميكردند. در این آیه هم خشونت در كلام (فظ) و هم قساوت و سختي دل از ایشان نفي شده است. (تفسیر مجمع البیان : ج4 : 314)
این آیه مهر تأییدی بر سیره رسول خدا صلىالله علیه وآله و سلّم است، چرا که آن جناب قبل از نزول این آیه نیز همینگونه رفتار مىكردند و جفاى مردم را با نرمخوئى و عفو و مغفرت پاسخ میدادند و در امور با آنان مشورت مىكردند. و این تأیید اشارهاى است به این كه رسول خدا صلىالله علیه وآله و سلّم بدانچه مأمور شدهاند، عمل مىكنند و خداى سبحان از عمل ایشان راضى است .
خداى تعالى، رسول گرامى خود صلى الله علیه وآله وسلّم را مامور كرد تا از مردم درگذرند، تا بر اعمال ایشان، اثر معصیت مترتب نشود و اینكه از خدا برای ایشان طلب مغفرت كنند، با اینكه مغفرت در نهایت، كار خود خداى تعالى است. عبارت «استغفر لهم» هر چند مطلق است و اختصاصى به مورد بحث آیه ندارد، و لیكن موارد حدود شرعى و امثال آن را شامل نمىشود یعنی چنان مطلق نيست كه حتى اگر فردى مرتكب قتل شد او را هم ببخشایند و يا اگر زنا كرد، تنها برايش طلب مغفرت كنند و ديگر حد شرعى را بر او جارى نسازند؛ اگر اطلاق تا اين مقدار شمول داشته باشد، باعث لغو شدن تشريع مىگردد، علاوه بر اینكه جمله «و شاورهم فى الامر» كه به یك لحن عطف بر عفو و مغفرت شده، خود شاهد بر این است كه این دو امر، یعنى عفو و مغفرت در چارچوب ولایت و تدبیر امور عامه است، چون اینگونه امور، مشورت بر مىدارد. (ترجمه تفسیسر المیزان ج 4 :88 )
خداوند آن حضرت را به مشورت با مردم فرا میخواند، مشورت کردن ایشان با امت بیانگر ارزش و جایگاه آنان نزد حضرت است و همین امر بر شدت محبت و اطاعت پذیری پیروان، نسبت به این رهبر آسمانی میافزاید. بعلاوه مشاوره آن حضرت با یارانشان، به ما میآموزد که در کارها مشاوره کنیم و مشورت کردن را تبدیل به سنت حسنهای در میان امت میکند. و در نهایت، مشورت پیامبر صلوات الله علیه و آله با مردم، به دلیل احتیاج ایشان به مشورت نبوده بلکه این امر باعث میشود هر کسی بکوشد تا بهترین راهکار را بیابد و همه ارواح برای رسیدن به بهترین راهکار هم سو میشوند و همین همراهی موفقیت را به بار میآورد.
امر به توکل بعد از مشاوره حاکی از آن است که پس از بررسی اسباب مادی و مشورت کردن با دیگران، نباید به تأثیر اسباب مادی دل بست، بلکه مؤثر واقعی در عالم خداوند است که تکیه گاه اصلی همگان است. هرچند توکل به او به معنای دست کشیدن از تلاش و استفاده نکردن از اسباب مادی نیست. (تفسیر کبیر، ج 9 : 406) بلکه اگر اسباب در خدمت روح متکی به خدا و متوکل به قدرت بی زوال الهی قرار گیرد، بیشترین توانمندی را مییابد و از عنایت خاص خداوندی برخوردار میشود؛ چون متوکل محبوب پروردگار خواهد شد و محبوب الهی از فیض ویژه بهره مند میگردد. توکل به خدا که سبب غیر عادی است در محدوده علل و اسباب مادی ظهور و بروز دارد و این دو تفکیکپذیر نیستند که بخشی از پیشرفت ها را به اسباب و علل و بخشی را به توکل واگذاریم. به دیگر سخن دعا و توکل و توسل مانند گلاب است که همراه همیشگی گل است و دو امر انجام نمی شود که یکی توکل باشد و دیگری تهیه اسباب و در تهیه اسباب هم باید از توکل بهره گرفت. (تفسیر تسنیم، ج 16 : 148-147)
منابع :
-جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم جلد 16، (نسخه الکترونیکی)
-طباطبایی،سید محمد حسین، تفسیر المیزان، جلد4، (نسخه الکترونیکی)
-طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ،جلد 4، ترجمه علی کرمی، (نسخه الکترونیکی)
-فخر رازی، تفسیر کبیر، جلد 9، (نسخه الکترونیکی)
© کلیه حقوق این وب سایت محفوظ می باشد . طراحی و پیاده سازی شده توسط : همایش نگار ( ویرایش 10.0.4)